"درک نشدن تقدیر برخی از انسان هاست." این دیالوگ ،
یکی از جمله های قصاری است که در شبکه های مجازی زیاد دیده شده است. دیالوگی منصوب
به کتاب رنج های ورتر جوان ، اثر نویسنده آلمانی به نام ولفگانگ گوته می باشد که
شرح عشق جوانی به نام ورتر و معشوقه مزدوجش ، شارلوت است. از این دست جمله ها را
روزانه در فضای مجازی زیاد می بینیم و چه بسیار مخاطبانی که با خواندن آن ها شروع
به هم ذات پنداری می کنند.
گذشته از این که امروز به کمک علم روان شناسی می دانیم که
چرا انسان ها سعی دارند خود را بدبخت ، گرفتار و بدشانس نشان دهند و بعضی گرایش به
بدبینی پیدا می کنند ، هم ذات پنداری با چنین جمله هایی یک لایه نا دیده مسموم
دیگر نیز دارد. آن لایه این است که درصد بسیار زیادی از آدم هایی که به چنین جمله
هایی برای بیش تر بدبخت جلوه دادن خودشان چنگ می زنند ، به احتمال کتابی یا فیلم
یا ... ای که این جمله از آن استخراج شده است را حتی یک بار هم نخوانده اند و
ندیده اند.
بنابراین ممکن است این جمله بریده شده که از داستان بیرون
آمده است ، در درونِ داستان اصلا چنین بار معنایی منفی ای را در خود نداشته باشد.
زیرا همیشه جمله ها در شرایط متفاوت و در زمان متفاوت معنای متفاوتی دارند.
این مفهوم مرا یاد شخصیت دیوی در کلاه قرمزی می اندازد.
شخصیتی که کلمه ها در زمان بیان شدن از دهان او معنای کاملا متفاوتی دارند. حال
اگر شما از قبل دیوی را بشناسید به کنه اصلی جمله های او پی خواهید برد. در غیر
این صورت شما کلمه های خارج شده از دهان دیوی را به صورت مجرد و بیرون آمده و کنده
شده از شخصیت دیوی درک خواهید کرد ، که یک درک اشتباه است.
اشکال کار این است که این بیرون آوردن جمله ها و عبارت ها
از متن تاثیر مخربی در عمیق تر کردن این بدبینی ها و سیاه بینی ها دارد. برای مثال
همین جمله : " درک نشدن تقدیر برخی از آدم هاست" را در نظر بگیرید. این
جمله برای شخص مستعد حکم باران در خاک کویر را دارد. ما نمی دانیم که این جمله در
چه متنی اتفاق می افتد ، بنابراین ، نزدیک ترین متن به آن را انتخاب می کنیم و
نزدیک ترین متن به این جمله شخص است. از این بعد شخص این گونه فکر خواهد کرد :
" در تقدیر من تا ابد ، درک نشدن گنجانده شده است. " و به تدریج مشکل
درک نشدن برای شخص دست مایه ی آه و ناله و زجه زاری و شکایت بیش تر از دنیا می
گردد.
No comments:
Post a Comment