WFP

کمک کنید تا به گرسنگی کودکان پایان دهیم

Saturday, May 10, 2014

راوی : موسیقی اسرارآمیزی وجود داشته که داوود آن را خطاب به خدا (ی یهود) ساخته بود. درباره‌اش چیزی می دونی؟ نت چهارم … سپس پنجم … کمی زیر … و بعد … بم تر … این ستایش پادشاه مجنون بود … / خدای یهود : ایمانت را به نمایش بگذار .. شبی مهتابی … بانویی زیبا ( اشاره به Bathsheba ) … مشغول استحمام … . و اینک سقوط داوود … راز قدرت خود را به پشیزی فروختی ( چیدن موهای داوود ) او ستایش خداوندت را از لب هایت دزدید … / راوی : شاید خدایی در آسمان‌ها وجود دارد. اما تنها ( دروغی ) که درباره عشق به من آموخت این بود که چطور تمام معشوقه ها را از میان بردارم … و او به من آموخت که عشق صدای هق هق شب نیست … و به من آموخت که عشق زمینی ( روشنایی کوچکی در شب ) حقیقت ندارد … او به من آموخت که عشق تنها ستایش سرد پروردگارم است … / داوود : شاید روزی در اینجا بودم … اینجا را می‌شناسم … این زمین گام هایم را می‌شناسد … زمانی اینجا تنها بودم ( در حالی که اینطور فکر نمی‌کردم و تصور من بر این بود که خدای - عشق پیشین - من در اینجاست ) درست اندکی قبل از دیدار تو … . پرچمت را بر بام مرمر تماشا کردم … اما عشق موسیقی شادی ( برای من ) نبود … عشق ستایش سرد من بود … / راوی : دیگر اجازه نمی‌دهی احساس درونیت را لمس کنم … به خاطر بیار ، زمانی که راهم را به سوی تو کج کردم ، تاریکی مقدس نیز به جنبش درآمد و هر نفس تنها ستایش و سپاس ( Hallelujah ) بود. / من همه تلاشم را به کار بردم … می دونم که کافی نیست … نمی تونم حس کنم … اما یاد گرفتم که لمس کنم … همه حقیقت را گفتم … نمی‌خواهم فریبت بدهم … جایی بالاتر از پادشاه مجنون نت ها خواهم ایستاد … و هیچ چیز بر زبانم جاری نیست … جز ستایش تو … ( توی این کنسرت قسمت آخرشو چیز دیگه ای میگه )

I've heard there was a secret chord ...That David played, and it pleased the Lord ...But you don't really care for music, do you? ...It goes like this ...The fourth, the fifth ... The minor fall, the major lift


 The baffled king composing Hallelujah / Your faith was strong but you needed proof ...You saw her bathing on the roof ...Her beauty in the moonlight overthrew you ...She tied you to a kitchen chair … She broke your throne, and she cut your hair … And from your lips she drew the Hallelujah / Maybe there’s a God above … But all I’ve ever learned from love ...Was how to shoot at someone who outdrew you … It’s not a cry you can hear at night … It’s not somebody who has seen the light … It’s a cold and it’s a broken Hallelujah / Baby I have been here before … I know this room, I've walked this floor … I used to live alone before I knew you. … I've seen your flag on the marble arch … Love is not a victory march … It's a cold and it's a broken Hallelujah / There was a time when you let me know …What's really going on below … But now you never show it to me, do you? … And remember when I moved in you … The holy dove was moving too … And every breath we drew was Hallelujah / I did my best,I Know it wasn't much … I couldn't feel, so I learned to touch … I've told the truth, I didn't come to fool you … And even though it all went wrong … I'll stand before the Lord of Song ...With nothing on my tongue but Hallelujah.

Friday, May 9, 2014

About Shiraz Hotel

Es un hotel de cinco estrellas que tiene muchos ruidos en todas las habitaciones que dan al exterior. No limpian los cristales de los ventanales. No dan café en el desayuno y tienes que tomar un sobre de nescafe con mezcla de leche, azucar y cafe que es muy malo. La gestión del hotel brilla por su ausencia, todo es lento y malo. Mejor evitar este Hotel.
It is a five star hotel that has many noises in all the rooms that overlook the street. Do not clean the glass of the windows. Do not get coffee at breakfast and have to take an envelope of nescafe with milk mixture, sugar and coffee which is very bad. The hotel management is absent, everything is slow and bad. Best to avoid this hotel.
هتل شیراز یک هتل پنج ستاره هست که دارای اتاق های رو به شهر با صدای مزاحم زیادی هست
اونااا هیچ وقت شیشه های اتاقاااارو تمیز نمی کنن
برای صبحانه از قهوه خبری نیست ، تنها چیزی که وجود داره مخلوطی از نسکافه و شیر و شکر هست که بسیار بد درست شده است
این طور به نظر می رسه که این هتل اصلن مدیریتی ندارد 
همه چیز خیلی آهسته انجام میشه و به بدترین شکل ممکن
بهترین کار اینه که اصن به این هتل واسه اقامت فکر نکنین

Thursday, May 8, 2014


پرسش : بچــــــه ها سلام .
خوبید ؟
یک شبکه دارم که میخوام واسه هر یک از کاربرا
یه حجم مخصوص روزانه تعریف کنم واسشون ، پول خریداری تجهیزات هم نداریم بدیم
با نرم افزار یا میکروتیک مجازی چطور میشه این کار رو انجام داد؟

پاسخ : یوزر منیجر رو روی میکروتیک مجازیت نصب کن ، بعدش یوزر ها و محدودیت هارو تعریف کن ... حالا ریدیوس رو برای دیوایسی که با هاش اینترنت میاد توی نتورک و به اشتراک گذاشته میشه بذار آی پی میکروتیک مجازی.
Navid Viola khob Step by Step jolo mirim dooste aziz : aval begoo ke Internetet chi hast? yani ADSL ya WiMax ya Wireless hast? va Share Shode ya Na ? age Share shode az tarighe Chi? Windows Server? ya khode Modem
ye ja Hossein eshare kard ke rooye Case e ghadimi ham mitooni nasb koni va in baes mishe ba vojoode inke sherkat nemitoone hazine kone inkar baratoon bedoone hazine tamoom beshe ( chon bayid midoonam Case e ghadimi nadashte bashin ) albate khode Device e Mikrotik ham arzoontarinesh 150 hezar toman bishtar nis ke kare shomaro rah mindaze. hala edamasho alan minevisam
درباره لایسنسش هم دو حالت وجود داره ... یا شما اون دیوایس 150 هزار تومانی رو می خرین که خودش روش لایسنس اوریجینال هست. یا اینکه اگه اصلن نخواین پول بدین در اینترنت سرچ می کنین به فارسی : "میکروتیک کرک" که البته من بخاطر بعضی از مسائل از ارائه لینک دانلود مستقیمش معذورم. میکروتیک کرک رو که دانلود کنید شما روتر او اس را که یک ایمیج حدود 100 مگابایتی هست بدون نیاز به لایسنس در اختیار خواهید داشت.
حالا اون روش قدیمی اشتراک گذاشتن اینترنت توسط ویندوز ( که البته منظورم این نیست که نا کار آمد هست ) رو کنار می ذارین و از مودم ADSL مستقیم کابلُ وصل می کنین به پورت اول دیوایس میکروتیک. یا اگر RouterOS رو روی کامپیوتر نصب کردین وصلش می کنین به کارت شبکه کامپیوتر. اگه از همون دیوایس استفاده کنید پورت بعدی رو وصل می کنین به سوئیچ و اینترنت به طور خودکار با تنظیمات پیش فرض میکروتیک درون شبکه شما Share خواهد شد. اگه روی PC نصبش کردین باید اینترنت رو NAT کنید. ( اگر نتونستید با سرچ روشُ پیدا کنید بگین همینجا می ذارم ) و سیستم باید دو تا کارت شبکه داشته باشه که از کارت شبکه دوم وصل میشه به سوئیچ و اینترنت Share میشه.
اینجا تازه می رسیم به کاری که شما از میکروتیک می خواین شما برای محدود کردن حجم و سرعت چندین راه دارین. یکی از بهترین راه ها اینه که PPOE سرور راه اندازی کنین روی میکروتیک و از راه های دیگه هم راه اندازی PPTP سرور یا L2TP سرور هست. وقتی هر کدوم از اینارو راه انداختین که البته روش های راه اندازی هر کدوم روی میکروتیک در اینترنت به صورت فارسی وجود داره اون وقت باید پروفایل های دلخواه واسه یوزر هاتون رو بسازین : مثلن پروفایل 512 دوساعته ... یا 512 بدون محدودیت زمانی و هر نوعی که دوس دارین. بهترین راه ساختنش هم از طریق آدرس آی پی میکروتیک و در انتها اسلش Userman هست که کنسول یوزر منیجر میکروتیک رو باز می کنه.
و آخرین قدم اینکه کافیه پروفایل هارو به اکانت هایی که می سازین اساین کنین و نام کاربری و رمز عبور هر کاربر را به خودش بدین و روی دستگاه هاشون براشون PPOE Connection یا کانکشن های دیگه رو تنظیم کنین.

Saturday, May 3, 2014

هرگز سایتی در روی سرور مرور نمی شود بلکه همیشه وب سایتها از روی سرور خوانده و سمت Client یا کاربر اجرا می شوند.

Friday, May 2, 2014

  • خوب حواست جعمه حرفامه هااا … ؟
  • نه ،حواس من مثل همیشه هست … حتی منها تره … تو بد دروغ می گی … نمی دونم با این همه تجربه ، چطور هنوز یاد نگرفتی اینکارو … ؟
  • چته تو … ؟
  • واسه باقی آفتاب … واسه ما یکی باد … ؟
  • یه کم حسودیت شده … ؟
  • آره حسودیم شده …یه کم هم نه … بیشتر … دو کم … فقط این نیست … اعتماد به نفسمو هم له کردی …
  • خودت گفتی از خیانت بدت نمی یاد … ؟
  • آره …
    /سکوت طولانی … از دریا خبری نیست … صحنه ی غروب آفتاب هم توی این فیلم وجود نداره … اگه بخوای تصورش کنی باید با چشمات دنبال کنی … F و H و D و N … باید … باید دنبالش کنی … اتاق تاریک … نور مصنوعی ( هیچ نوری مصنوعی نیست ) انگشتای کشیده یک دست با پوست خشک شده … ( شاید صاحبش وسواس داره ) … ( لابد توی ذهنت داری می گی که ریشه وسواس اضطرابه ) … ( منم ذهنتو قبول دارم ) با نگاهت دنبالش کن … می‌رسی به دو تا گردالی بی روح و درست پشت همون قسمت توده چروکیده سفید و خاکستری وجوذ داره … پر از رگ و عصب … بین یک محافظ کلسیمی قرارش دادن … اینجا لوکیشن منه … اینجا فیلمنامه درست می شه و همین جا هم فیلم‌برداری میشه … بازیگرا هم همین جا نشستن ... نه توی جنگل …/
  • آره گفتم ، اما می دونی … من از اینکه کسی دو نفر یا بیشترو با هم دوست داشته باشه متنفر نیستم … من از تظاهر متنفرم … و از اینکه کسی بخواد خودشو گول بزنه … آره … من گفتم از خیانت بدم نمی یاد … اما تو چی … ؟ تو که ازش متنفر بودی … ؟
    /( اطمینان دارم بازیگر نقش مقابل توی بد چالشی افتاده بود … باید یه بار دیگه کلاه سر خودش می ذاشت … )/
  • این خیانت نیست … من دیگه به تو تعهدی ندارم …
  • نداری … پس چرا هنوز کش می دی اینو … ؟ من که با تو کاری ندارم … مراقب خودت باش … اونم داره به تو خیانت می کنه … داره تو رو قطره قطره میریزه توی حفره هاش … حفره هاش اما پر نمی شن به راحتی … چون تا بیاد پرشون کنه ، یکی دیگه ایجاد شده … حالا به خاطر حرف دیگران با تو هست … و به زودی به خاطر حرف دیگران ( دقیقاً همون دیگران قبلی ) با تو نخواهد بود … اون داره تو رو با سوراخ دکمه هاش تماشا می کنه … وقتی جای دکمه ها عوض بشن … اونوقت دیگه براش زیبا نیستی … این اسمش خیانته و درست از همون نمونه‌ای هست که من ازش متنفرم ... صدای زمین خوردن دکمه ها یه ترق کوتاهه … اما ترق داریم تا ترق … بعضی از ترقارو که میشنوی بعدش می‌بینی که دو تا چشم جای سوراخ دکمه هارو گرفته … این مدل خوشحال کننده هست … بعضی وقت‌ها ( بیشتر وقتا ) صدای ترق سنگین تموم میشه … چون فقط رنگ دکمه ها تغییر کرده …
  • از حرفات خوشم نمی یاد …
  • خودم هم خوشم نمی یاد … اما باورشون دارم. من به عشقم اجازه می دم که با هرکس که دوست داره باشه و محبتشو نثار اون بکنه … و این حق واسه خودم هم محفوظه … اما بهش اجازه نمی دم که منو فریب بده … بذار یک جمله دلگرم کننده بهت بگم … مَحبت اگر به راستی وجود داشته باشد ، پایان تاپذیره. من بهت حقه زدم … راستشو بخوای منم از خیانت 
  • متنفرم … اما تعریف خیانت توی ذهن من متفاوته.
  • Alan Mahon
          

Thursday, May 1, 2014

آن جا که درخت بید به آب رسید ، یک بچه غورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند. 
آن ها توی چشم های ریز هم نگاه کردند ... و عاشق هم شدند.
کرم گفت من عاشق سر تا پای تو هستم.
قول بده که هیچ وقت تغییر نمی کنی ، و بچه قورباغه نادان قول داد.
ولی همه می دانیم که هم بچه قورباغه ها و هم کرم ها به همان شکل اولشان نمی مانند.
این باعث عوض شدن محبت آن ها به هم می شود؟ کسی چه می داند.

جی آنه ویلیز
عکس از Jacob Captein

بنزن ماده‌ای سرطان زا است و سازمان محیط زیست می گوید که بررسی ها در سال ۱۳۷۶ در تهران نشان می داد که غلظت آن در هوا "در حدود حد استاندارد" بوده و مشکل اصلی هوای تهران منواکسید کربن بود در حالی که اکنون " سطح منواکسید کربن بسیار پایین‌تر از حد استاندارد است؛ اما غلظت بنزن در بعضی نقاط تهران به بالاتر از ۱۰۰ برابر حد مجاز نیز می‌رسد."