Sunday, September 21, 2014
Tuesday, September 16, 2014
Ba hamishe moondan. Vaghti ke hichi moondani
nis. Mano kashti tooye istgahe metro. Azat asabaniam. Azat narahatam. Ke chera
man asan barat mohem nistam? Vaghean man chiam? Ye sargarmi? Mage gharare bish
az in bashi agha navid? Yade booye khoshe zan oftadam ke naimie migoft. Che
jaleb ke oonam familish naimie. Alan ham miay asan havaset be man nis ke. Ney
hadise rahe porkhoon mikonad. Ghesehaye eshghe majnoon mikonad. Dar ghame ma
rooooooozha bigah shod. To beman. ... Nemidoonam. Age mikhay beri ham boro. Kash
violonam vasam moonde bood. Sham o parvaaaane manam. Rosvaye zamane manam.
Divane manam be khoda ke toro dooset daram. Yare peymane manam. Az hame bigane
manam. Nafasi ke vared mishavad. Nafasi ke kharej mishavad. Doreyi ke toosh
neveshtan azade. To delet mikhad man dasteto begiram? Fek nemikonam. To ey
khodaaaaaaaye man. Zamin o asemane to milarzaaaaad be zire paye man.
Divaaaaaaane manam. Divaaaaane manam. Alan croissantat o midam dastforoosha
bokhoran. Majnooone gar sahra dele man. Rosvaaaaaaaaaaaaa dele man. Daghe
hasratha dele man! Shayesti ke khati ke rooye dastam oftade. Khakestare
parvaneh hast. Parvane ba khoone zereshki. Ye rooz ye jaye kheili nazdik ye
pesare bood ke hich kasi. Doosesh nadasht. Hichki. Hishki.
با همیشه موندن. وقتی که هیچی موندنی نیس. منُ کاشتی توی
ایستگاه مترو. ازت عصبانیم. ازت ناراحتم. که چرا من اصن برات مهم نیستم. واقعن من
چیم؟ یه سرگرمی؟ مگه قراره بیش از این باشی آقا نوید؟ یاد بوی خوش زن افتادم که
دبل یو می گفت. چه جالب که اونم فامیلش دبل یو هست. الان هم میای اصن حواست به من
نیس که. نی حدیث راه پر خون می کند. قصه های عشق مجنون می کند. در غم ما روزها بی
گاه شد. تو بمان. نمی دونم. ... اگه می خوای بری هم برو. کاش ویولنم واسم مونده
بود. شمع و پروانه منم. رسوای زمانه منم. دیوانه منم به خدا که تو رو دوست دارم.
یار پیمانه منم. از همه بیگانه منم. نفسی که وارد می شود. نفسی که خارج می شود.
دوره ای که توش نوشتن آزاده. تو دلت می خواد من دستتُ بگیرم؟ فک نمی کنم. تو ای
خداااااای من. زمین و آسمان تو می لرزد به زیر پای من. دیواااانه منم. الان
کراسانُ می دم دست فروش ها بخورن. مجنون گر صحرا دل من. رسواااااااااااااااا دل
من. داغ حسرت ها دل من. شایستی که خطی که روی دستم افتاده. خاکستر پروانه هست.
پروانه با خون زرشکی. یه روز یه جای خیلی نزدیک یه پسر بود که هیچ کسی دوسش نداشت.
هیچ کسی.
Friday, September 12, 2014
همش بهم می گن ننویس ... نگو ... :))) و من هی دوس داااارم بیش تر لج بااااازی کنم. چند روز بود یه کم آدمِ خوبی شده بودم. کم تر لایک می کردم. کم تر Share می کردم از ایناااا که نبایستی گفت چیاااا. چون همه خجالتی هستن. یا شایستی ننویسمُ نگم چون ممکنه بقیه ازم خوششون نیاااد. یا تاییدم نکنن. یا ازم بترسن برن فرااااار کنن. اما چه کنم. بعد از این چند روووز محدودیت ذهن من داااره می ترکه نمی دونین سه روز پیش چی می گف. راستشُ بخواین از کسی که پنهووون نیس. از شمااا هااا چه پنهون سه روز پیش عصر یهو ... ... ... بیب ... بوق ... بیب ... صحنه شطرنجی
نزدیکااااش بود که حس انسان دوستیم گل کرد و به این فک کردم که من اصن دوس ندارم بچه هام بمی رن واسه همین چست و چابک ... با قدم های بلندان رفتمُ یه فنجون برداشتمُ آوردم و بچه هامُ نجات دادم. بعدش گذاشتمشون توی یخچال. اومدم توی گوگل سرچ کردم و متوجه شدم تا سه روز این میلیون ها بچه ام زنده می مونن. تصمیم گرفتم این سه روزُ براشون بهترین خاطره عمرشون کنم. یخ که شدن ریختمشون توی کیسه فریزر که ازش بتونن بیرونُ ببینن. رفتم باهاشون پیاده روی. پاساژ اندیشه. بعدش پالیزی رفتین آب لیمو پرتغال خوردیم. بعدش رفتیم سینما. بعدش بردمشون تئاتر. حتی کنسرت هم بردمشون. واسه شام بردمشون بیگ بوی. پارک لاله هم رفتیم. شب گذاشتم که کنار خودم بخوابن. با هم ماهُ تماشااااا کردیم. و خلاصه خیلی خوش گذشت. امروز بردمشون ریختمشون توی رودخونه. آخرای عمرشون بود. چه قدر زودتر از من پیر شدن. دلم براشون تنگ شده.
Tuesday, September 2, 2014
به من قول داده بودن که انسان ها بعد از سن بلوغ باورهاشون تثبیت می شه. تاکید کرده بودن زندگیاااااا روتین می شه. گفته بودن می شه به بعضیااااا اعتماد کرد ! هه ... گفته بودن می شه کمبود روانی نداشت. زر زده بودن که ایناااا که خودکشی می کنن روانین ... . خودم هم فک کی کردم آدمااا می شه با شعاراشون یکی باشن. این طور به نظر می رسید که ادعا نبایستی با اون چیزی که واقعن هست فرق داشته باشه. شایستی شما زندگیاتون خوبه ! شایستی هیچ مشکل عاطفی ندارین ... . اما من داااااد می زنم که با همه دنیا مشکل دارم. با ذره به ذره ش . نوترینو به نوترینو ! نفرین می کنم هر کسیُ که زیر بار هر دو رویی و ... ! :/ گرچه می دونم نفرین من بی اثره.
شب بخیر.
آرزو می کنم بی توجه به این متن من فقط برای یک شب ... فقط یک شب هم که شده ... همه جهان! همه جهان برعکس اون کوفتی که من فک می کنم باشه. آروم و شاد !
Sunday, August 24, 2014
همه مووووون سردموووونه. زمین یخ بسته. لیزه. توی این سرما لباسی هم نداریم. اما کیرامون ایستادن ... ایستاده با کراوات. کراوات مشکی ... که به رنگ برف بیااااد. سفید با سیاه ست بشه. کیرِ سیاه هم کراوات سفید. سرده. زمین یخ بسته. لیز می خوریم. گرسنمونه. اما کیرمونم ایستاده.دانشگاه ساختن. دانشگاهشونم سرده. زمین یخ بسته. آدماااا سردن. سردشوووونه. اما ... ؟ حالتون بهم می خوره از کلمه هه؟ من که نه. دوسش دارم. اما شاید کلمه هه هم سرده ؟ کلمه هه هم سرده. یخ زده. ایستاده. مثل بستنی. مثل ساک. مثل چمدون. چمدونِ هم یخ زده. روی چرخاااااش ایستاده. لیز می خوره روی زمین اگه بکشیش. اما زمینش یخ زده. آدمااااش هم یخ زدن. مغزشونم یخ زده.
یه بیدمشک لطفن.
با قالب های یخِ یخ زده ؟
آره.
قیمت های منو هزار تومان بیش تر از چیزیه که نوشته. اشکالی نداره؟
نه ممنون. بیارینش.
میارتش.
بیدمشک یخ زده. قرار یخ نزده. اما شبش که میام خونه. یخ می زنم از اینکه حالش یخ زده. لیز می خورم توی کصااااافتاااا ؟
چرا ناراحته؟
چی شده که یخ کرده ؟
پی نوشت :
متن کاملن شخصی است و اشاره به هیچ شب برفی نداره.
همه کلمه های به کار رفته در این متن پس از مدتی آب می شوند.
Friday, August 22, 2014
Subscribe to:
Posts (Atom)