WFP

کمک کنید تا به گرسنگی کودکان پایان دهیم

Wednesday, January 11, 2017

اگر یک در صد خیال کردی که از شر من راحت شدی ، سخت در اشتباهی ...
امروز نشستم فکر کردم ، و راه های زیادی برای با توبودن کشف کردم
- بعضی وقت ها هم ایستادم یا راه رفتم یا دراز کشیدم -
می تونم خنده بشم ، بشینم روی لب هات
بارون بشم ، ببارم روی موهات
باد بشم ، بوزم ، لمست کنم ، بغلت کنم ، ببوسمت
آفتاب بشم ، گرمت کنم
مهتاب بشم ، که شبااا که داری می ری تا ته باغااا زمین نخوری
کفش کتونی جیر بشم که با هم قدم بزنیم
موسیقی بشم که با هم حال کنیم - نه از اون حال کردنااا ، منحرف - ... من پخش بشم تو بشنوی
آبی بشم ، که دوستم داشته باشی
کاغذ بشم ، که باهام حرف بزنی
ریتم بشم که باهام برقصی
خودمو فیلم کنم جلوی مردم که منو ببینی
کتاب بشم ، که منو بخونی
سایه باشم ، آینه باشم
اگه دلت گرفت ، اشک باشم ، مرهم باشم
 حرف باشم میم ... مثل اسمت
آره ، این فکرااا از مغزم گذشت
اما می ترسم
می ترسم دیگه نخندی ، می ترسم چترتو هیچ وقت جا نذاری
شاید پنجره هارو ببندی ، کلاه آفتاب گیر بخری ، عینک آفتابی بزنی
دور باغُ خط ---- بکشی
کفش پاشنه بلند بخری
موسیقی گوش نکنی
عاشق مشکی بشی
خاطره هاتو تایپ کنی
رقصُ حرااام اعلام کنی
بزنی توی خط سریال دیدن
کتاب نخونی
از سایه ها رد بشی
توی آینه خیره نشی
بغضتو قووورت بدی
 حتی ترسیدم بری اسمتو عوض کنی
آره اینااا هم به مغزم خطور کرد
به این نتیجه رسیدم ، همینی که هستم باشم ... امیدوااار
 بهتره ، تنها ، به گردی زمین بسنده کنم

No comments:

Post a Comment